صنعت مد جهان
امروزه مد یک صنعت جهانی است و در بسیاری از کشورهای بزرگ و پیشرفته جای پای خود را محکم کرده است. بعضی از کشورها مراکز تولید انبوه هستند، به ویژه اندونزی، مالزی، فیلیپین، چین، بنگلادش، کره جنوبی، اسپانیا، آلمان، برزیل و هند.
پنج کشور در کل دنیا شهرت و اعتبار بین المللی در مد کسب کردهاند: فرانسه، ایتالیا، انگلستان، ایالات متحده آمریکا و ژاپن. به تازگی ظهور طراحان بزرگی از ترکیه و اسپانیا نیز باعث مطرح شدن این دو کشور شده است. همچنین پاکستان، هند و رومانی نیز به دلیل داشتن طراحان بسیار با استعداد خود تا حدودی شناخته شده هستند.
طراحی مد آمریکا
اکثر خانههای مد آمریکایی در نیویورک قرار دارند، اگرچه تعداد قابل توجهی خانهٔ مد در لس آنجلس نیز وجود دارد که شامل درصد بالایی از پوشاک مد برتر، شیک و لوکس هستند که در واقع در داخل آمریکا تولید میشوند. همچنین در نقاط دیگری از آمریکا همچون میامی، شیکاگو، دالاس و به ویژه سانفرانسیسکو صنایع رو به رشدی وجود دارد.
سبک طراحی مد آمریکایی تحت سلطهٔ لباسهای شهری، غیررسمی و معمولی است که منعکس کنندهٔ شیوهٔ زندگی ورزشی، آگاه به بهداشت و سلامت شهرنشینان آمریکایی است. کلیر مک کاردل (به انگلیسی: Claire McCardell) یک طراح معروف آمریکایی بود که در تعیین گرایش مد متاثر از لباسهای ورزشی روزانه در دههٔ چهل و پنچاه میلادی نقش به سزایی داشت و در دهههای اخیر بسیاری از طرحهای او دوباره احیا شدهاند.
طراحی مد انگلستان
لندن مدت بسیار مدیدی است که بزرگترین سرمایهٔ صنعت مد بریتانیاست و دارای طیف گستردهای از طرحهای خارجی است که با سبکهای مدرن بریتانیایی ادغام شدهاند. طراحی معمول انگلیسی بسیار شیک است اما در عین حال اخیراً ابتکار و نوآوریها بسیار غیر متعارف شدهاند و سبک سنتی تبدیل به ترکیبی با تکنیکهای مدرن شده است. در صنعت مد و طراحی لباس بریتانیا، سبکهای قدیمی و ماندگار که هنوز هم پرطرفدار هستند نقش بسیار پررنگی بازی میکنند. متخصصین مد انگلستان با تلفیق و تطبیق مدهای قدیمی و جدید باعث شدهاند سبک بریتانیایی منحصر به فرد و دارای زیبایی بوهمیایی باشد به طوری که بسیاری از مراکز مد دیگر سعی در تقلید از سبک بریتانیایی دارند.
مد ایرلندی(طراحی و سبک) نیز به شدت از روند مد بریتانیا تاثیر گرفته است. مارکها و طراحان معروف بریتانیا شامل بربری(به انگلیسی: Burberry)، الکساندر مک کوئین (به انگلیسی: Alexander McQueen)، مالبری (به انگلیسی: Mulberry)، استلا مک کارتنی(به انگلیسی: Stella McCartney) و ویوین وست وود(به انگلیسی: Vivienne Westwood) است.
طراحی مد فرانسه
اکثر خانههای مد فرانسوی در پاریس واقع شدهاند که پایتخت مد این کشور نیز میباشد. به طور سنتی مد فرانسوی شیک، مطابق مد روز، زیبا، باشکوه، دلفریب و همراه با زیورآلات شیک (به انگلیسی: Chic) شناخته میشود، اگرچه دیده بان جهانی زبان (به انگلیسی: Global Language Monitor) به مد فرانسوی رتبهٔ سوم را در رسانهها اختصاص داده شده، این رتبه به این معناست که مد فرانسوی در سطح بین المللی بعد از میلان و نیویورک(دو کشور اول لیست) بیش از هر کشور دیگری تحسین برانگیز است.
طراحی مد ایتالیا
میلان پایتخت اصلی مد ایتالیا است. بسیاری از طراحان مد سابق ایتالیا در رم هستند، با این حال میلان و فلورانس پایتختهای فعلی مد این کشور بوده و محل برگزاری نمایشگاههای مد و مجموعههای لباس هستند. سبک طراحی ایتالیایی نمایانگر ظرافت و شکوه لباسهای عادی است که با پارچههای مجلل و ارزنده و دوخت با کیفیت درست شدهاند.
طراحی مد سوئیس
بسیاری از خانههای مد سوئیس در زوریخ واقع شدهاند.نگاه و سبک طراحان سوئیسی در مد تا حد زیادی متاثر از باشگاههای رقص است، طراحی سوئیسی شامل لباسهای معمولی اما ظریف، شیک و مجلل با دخالت محسوس هارمونی است.
طراحی مد ژاپن
اغلب خانههای مد ژاپنی در توکیو هستند. لباسهای سبک ژاپنی شل و گشاد و بدون ساختارند که ناشی از برشهای پیچیده است. پارچهها معمولا به رنگهای تیره و سایه دار متمایل هستند و جنس الیاف لطیف بوده و دارای بافت طرح دار هستند.
یوجی یاماموتو (به انگلیسی: Yohji Yamamoto)، کنزو(به انگلیسی: Kenzo) و ایسی میاکی (به انگلیسی: Issey Miyake) از طراحان مطرح ژاپنی هستند، از دیگر مشاهیر مد ژاپنی میتوان به ری کاواکوبو(به انگلیسی: Rei Kawakubo) اشاره کرد که طراح مارک کوم دی گاروسن(به فرانسوی: Comme des Garçons) است و همچنین مبتکر روش جدیدی در برش پارچه که با روش نوآورانهای که مادلین ویونه (به فرانسوی: Madeleine Vionnet) در سال ۱۹۳۰ میلادی ابداع کرد قابل مقایسه است.
طراحی مد شوروی
مد در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تا حد زیادی دنباله رو گرایشهای مد در دنیای غرب بود. با این حال، این گرایشها همواره توسط ایدئولوژی دولت سوسیالیستی تعدیل شده و متاثر از آن بود. علاوه بر این کمبود کالاهای مصرفی(به انگلیسی: Consumer goods) بدان معنی بود که عموم مردم به مدهای از پیش آماده شده به راحتی دسترسی نداشتند.
سیاست اقتصادی جدید (دههٔ ۱۹۲۰)
سیاست اقتصادی جدید این دوره جوازی بود برای تجارت خصوصی و باعث شد مدهای غربی به اتحاد جماهیر شوروی راه پیدا کنند. با این حال، ایدئولوژی بلشویکی مصرف مد غربی را به عنوان یک عمل فی نفسه سرمایه داری، نامشروع میپنداشت و با آن مخالف بود زیرا سیستم مد غربی بر وضعیت اقتصادی مردم و تفاوتهای جنسیتی تاکیید داشت.
در اوایل دههٔ ۱۹۲۰ مجلههای نزدیک به دولت، نظیر مجلهٔ زنان کارگر و مجلهٔ زنان دهقان گفتمان جدیدی در زمینهٔ مد پوشاک مطرح کردند، عکس روی جلد این مجلات زنانی بودند که لباس کار ساده به تن داشتند، اگرچه در صفحات همین مجلات اغلب آگهیهایی برای شرکتهای خصوصی که لباسهای تجملی و شیک میفروختند مشاهده میشد. با این حال در سال ۱۹۲۷ پیام این مجلات همچنان مطابق گذشته این بود که زنان باید برای توانایی خود در کار مورد قضاوت قرار بگیرند و نه برای ظاهرشان. مد به عنوان حامی زیبایی، یک پدیدهٔ بورژوازی، مخل و مضر برای جامعهٔ سوسیالیستی محسوب میشد.
در همین حال دولت حکم اجرای پروژههایی را داد تا توسط آن سبک جدیدی برای پوشش مردم در شوروی سوسیالیستی پیاده شود. طی این طرح، لباسهای سنتی، فرمهای جنبش کنستراکتیویسم و تاسیسات فناوری گرایانه جلب شدند.کنستراکتیویستهایی همچون واروارا استپانووا (به انگلیسی: Varvara Stepanova) و الکساندر رادچنکو(به انگلیسی: Alelsandr Rodchenko) توافق داشتند که مدهایی که توسط بازار هدایت میشوند ذاتاً مضرند. آنها با تکیه بر هندسهٔ سادهای از کوبیسم به دنبال طراحی لباسهایی بودند که کاربردی، به راحتی به میزان انبوه قابل تولید و حتی گاهی هم زنانه و هم مردانه (به انگلیسی: Unisex) باشند.اما این شیوه برای تولید لباس با توجه به عدم وجود مواد و ماشین آلات مناسب نتوانست مطالبات مخاطبان پرولتاریایی که این طرح برایشان در نظر گرفته شده بود را رفع کند. طرحها تنها برای بخش مرفه طبقهٔ روشنفکر قابل استفاده بودند که آنها هم در نهایت مدهای غربی را به مدهای به شدت آزمایشی داخلی ترجیح میدادند.
دورهٔ استالین
در دوران استالین احساسات ضد مد از بین رفت. مجلاتی که در گذشته توسط حزب کمونیست اتحاد شوروی تحریم شده بودند، زیبایی و مد را به عنوان بخشی ضروری از زندگی زنان شوروی ترویج میکردند. “مجله زنان رابوتنیتسا” (به انگلیسی: Rabotnitsa) وضعیت مد و خانههای مد تازه افتتاح شده در سراسر شوروی را تقریباً به طور منظم در هر شمارهٔ خود گزارش میکرد.”مجله کرستیانکا” (به انگلیسی: Krest’yanka) نیز برای نمایشهای لباس و مدهای جدید شمارههای خود را حتی به حومه شهرها و روستاها میفرستاد. ترویج زیبایی شناسی به شدت ارتقا یافته بود و تنوع آن حتی شهرهای لهستان را در بر گرفته بود.
این بهره مندی و علاقهٔ جدید در مد به ژوزف استالین منتسب شد که مدعی بود “زندگی بهتر و شادتر شده است”. اما تصاویر زنان ساده و دهقانان ماهر به عنوان اثر سوسیالیسم در به وجود آمدن فقر در ذهنها ماندگار شده بود. با این حال هنوز لباسهای زیبا و مد به مثابه نشانهای از فرهنگ و کیفیت زندگی برتر تحت لوای سرمایه داری برداشت میشد. در پنج سال دوم دهه ۳۰ میلادی جنبش استاخانویت (به انگلیسی: Stakhanovite)از نخستین نمونههایی بود که کارگرهای موفق را با استانداردهای ظاهری بالایی برای کار نشان میداد. آنها اغلب سوژهٔ عکاسی از لباس کار زیبا هنگام کار در کارخانه میشدند.
اما در واقعیت، مد تبلیغ شده توسط دولت مورد پسند اکثر شهروندان نبود، معنای این نارضایتی این بود که صنعت شوروی قادر به تولید لباسهای شیک در مقادیر قابل توجه نبود و پوشاک تولید شده در دسترس عموم مردم قرار نداشت. در طول جنگ جهانی دوم رشد صنعت مد اتحاد جماهیر شوروی با وقفه مواجه شد. اگر یک شهروند متوسط اتحاد جماهیر شوروی یک لباس شیک میخواست معمولاً مجبور به پرداخت هزینهٔ گزافی به یک خیاط خصوصی میشد. مد روز به روز (به انگلیسی: Day-to-day fashion) غالباً تبدیل به تولید شخصی شده بود؛ مجلات نیز همواره به زنان توصیه میکردند که تحت روشهای خودت انجام بده خودشان نیازهای پوششان رابرطرف کنند.
دورهٔ خروشچف
خروشچف (به انگلیسی: Khrushchev) بازار داغ مدهای غربی را به رسانههای داخلی برد. روزنامه نگاران برای تهیه گزارش از آخرین اخبار بین المللی گرایشها و روند مد به خارج از کشور فرستاده میشدند. با این حال صاحبان موسسات مد دولتی و مجلات این گرایشها را به صورت تعدیل شده و آنطور که باب میل دولت بود به مخاطبان شوروی ارائه میکردند. مدهای زودگذر به نفع سبکهای کلاسیکی که مدتهای طولانی اجرا شده بودند رد میشدند. به علاوه بر اعتدال و عفت تاکید میشد.برای مثال طرحهای سبک کوکو شانل به عنوان نماد مد ساده، ماندگار و کمال گرا به طور ویژهای مورد تحسین قرار گرفت. مقالهای در نیویورک تایمز در سال ۱۹۵۹ مدهای اتحاد جماهیر شوروی را “تقلید ناشیانه از مدهای منسوخ شدهٔ غربی” نامید.با این حال رشد این سبکها و قرار گرفتنشان در دسترس عموم در حال افزایش بود، فروشگاههایی مانند “جی یو ام”(GUM) که به تازگی بازگشایی شده بودند مدهای جدید را ارائه میکردند اما با قیمتهای بالا میفروختند. رویکرد جدید دولت نسبت به مد به دقت محاسبه میشد. ترویج مدهایی با قیمتهای سرسام آور و گزاف که در دوران استالین رخ داده بود در تضاد با در دسترس بودن واقعی منجر به خشم عمومی شده بود. در زمان خروشچف صنعت دولتی پوشاک هنوز هم قادر به تولید انبوه لباسهای شیک نبود.به هر حال مدهای ساده شده، مردود سازی مازاد و قیمتهای بالا به این صنعت اجازه داد که تا اندازهای بر تقاضای مصرف کنندگان نظارت داشته باشد.اوایل دهه ۱۹۶۰ استانداردهای طبقه متوسط برای مد همچون “مد خیابان مسکو” چنان افزایش یافت که تقریباً از مد شهرهای غربی غیر قابل تشخیص بود.در همان زمان جنبشهای مد پادفرهنگ (به انگلیسی: counterculture) مثل هیپیها در گروههای بسیاری از نخبگان جوان شکل گرفت.”استیلیاگی”(به انگلیسی: Stilyagi) یا “شکارچیان سبک” که لقبی موهن بود برای جوانانی که بیش از حد پیرو مد بودند، در اصل بر تصاویری که آنها از رسانهها و مدهای غربی (به ویژه آمریکایی) داشتند استوار بود. مردها اقلامی مانند تی شرتهای هاوایی (دارای طرحها و رنگهای شاد)، عینکهای آفتابی و شلوارهای تنگ و کفشهای نوک تیز میپوشیدند و زنان علاقه مند به استیلیاگی دامنهای کوتاه(مینی ژوب) و لباسهایی که تا حدودی ظاهری کودکانه داشتند میپوشیدند. این مدها برچسب افراطی را خوردند و گروهای جوانان اتحادیه کمونیستهای کمسومول اتحاد جماهیر شوروی به مخفیگاههای استیلیاگی یورش میبردند و موهای زنان و پاچههای شلورهایشان را میبریدند.
دورهٔ برژنف(۱۹۷۰−۱۹۸۰)
تا اواخر دههٔ شصت میلادی، موسسات مد جماهیر شوروی، مانند “ادارهٔ امور مد متمرکز” (ODMO)، به طور فزایندهای از گرایشهای جدید غربی استقبال میکردند، با این حال در آن زمان هنوز داشتن مد متمایز برای اتحاد جماهیر شوروی یک نیاز محسوب میشد. برای مثال “مد فضا” (به انگلیسی: Space fashion) چیزی بود که در آن زمان با ستایش پیروزی و پیشرفت علوم اتحاد جماهیر شوروی به طور مستقیم برازندهٔ ایدئولوژی دولت بود. با این وجود واقعیت چیزی کاملاً متفاوت از طرحهای موسساتی چون ODMO بود که آغوش به روی مد غربی گشوده بودند، صنعت شوروی توانایی حفظ و ادارهٔ تقاضاها برای کالاهای شیک و لوکس را نداشت و همچنین وضعیت تامین و عرضه به مغازهها و مراکز خرید در شوروی سابق بدتر از دیگر کشورهای سوسیالیستی بود.مردم نیز از اقلام موجود در بازار ناراضی بودند. برای مثال ترویج طرحهایی که نقش و نگارهای لباسهای سنتی و محلی روسیه مثل “دونیاشا” “روباشکا” و “سرافان” را داشتند به هیچ وجه برای زنان شوروی خوشایند نبودند در حالی که همین سبکها در نهایت در غرب به محبوبیتی بسیار بیشتر از خود اتحاد جماهیر شوروی دست یافتند.
مد غربی برای طبقهٔ متوسط به مثابه بت بود و مردم به طور فزایندهای مسحورش شده و آن را میپرستیدند؛ زیرا این قبیل مدها را می دیدند اما برایشان دست یافتنی نبود. برای مثال شلوارهای جین آبی رنگ آمریکایی یکی از لباسهای بسیار خاص و مورد پسند بود؛ از جهت دیگر فروشگاههای دست دوم فروشی که تنها در آنها میشد لباسهای غربی پیدا کرد، فقط از یک منبع تامین میشدند و آن بازدیدکنندههایی بودند که از غرب میآمدند و کالاها را با سود بالا وارد میکردند، یکی از فروشگاههای زنجیرهای خرده فروشی به نام “بریوزکا” (به انگلیسی: Beryozka) نیز دست به فروش لباسهای غربی زد اما تنها برخی از مردم مرفه که میتوانستند مبادلات سنگین ارزی (به انگلیسی: Hard currency) انجام دهند و گواهی تبادل ارزی داشتند، توانایی خرید از آنجا را داشتند، زیرا تنها شکل پرداخت در این فروشگاه ارز و یا چک پولهای بانک وینیِسخترگ (به انگلیسی: Vneshtorgbank) بود، گواهینامهٔ مبادلات ارزی و لباسهای غربی در بازار سیاه نیز پیدا میشدند.
دورهٔ گورباچف (دههٔ ۱۹۸۰)
در این دوره تحت پروستریکا(بازسازی اقتصادی)، تنوع در مد تبدیل به امری قابل قبول شد. در سال ۱۹۸۷ گورباچف اجازهٔ انتشار و توزیع نسخهٔ روسی مجله بوردا را صادر کرد. یک سال بعد مجلهٔ ژورنال مد (به انگلیسی: Zhurnal Mod) اجرای جدیدی را به عنوان اولین مجلهٔ مد “شایسته” در اتحاد جماهیر شوروی شروع کرد. اگرچه تمام سبکهای مد را ادارهٔ امور مد متمرکز ارائه میکرد.
زمانی که کنفرانس حزب نوزدهم در تابستان ۱۹۸۹ برگزار شد، به منظور افزایش تولید کالاهای مصرفی مصوبهای مورد توافق قرار گرفت که لباسهای شیک نیز به طور خاص در آن ذکر شده بود، با وجود اینکه طرفداران مد در بالاترین سطح از بوروکراسی قرار داشتند اما تغییرات واقعی در تولید به مرحلهٔ اجرا نرسید. وزارت صنایع نور برای ساخت محصولات جدید سهمیه تعیین میکرد اما کارخانههای نساجی به جای تولید محصولات الگوهای قدیمی را بازیافت میکردند. ضمن اینکه آرامش از سانسور تحت گِلاسنوست باعث شد مردم طبقهٔ متوسط بیش از پیش نسبت به همتایان غربی خود حساس شوند. آنها احساس میکردند مستحق پوشیدن لباسهای شیک به عنوان نمادی از منزلت هستند با این حال کماکان بدست آوردن آن چیزی نبود که به راحتی میسر شود.
طراحی مد به سبک ایرانی
دورهٔ قاجار
مدگرایی و مد در ایران از زمان قاجار و با سفر ایرانیان به غرب آغاز شد. در آن زمان درباریان به دنبال توسعهٔ روابط دیپلماتیک با قدرتهای اروپایی طی سفر به اروپا برای نخستین بار با پوششهای غربی آشنا شدند، همچنین دانشجویانی که برای ادامهٔ تحصیل به اروپا رفته بودند نیز زمینهٔ تغییر دیدگاه نسبت به سبک پوشش را فراهم آوردند.
پیش از دورهٔ قاجار اطلاع از لباسهای اروپایی در میان زنان ایرانی محدود بود. عمدهٔ اروپاییان، دیپلماتها، سربازان و تاجرانی که به اصفهان(پایتخت صفویان) سر میزدند مرد بودند، طبیعتا آنها جامه اروپایی بر تن داشتند اما زمانی که لازم بود لباس ایرانیان را میپذیرفتند. جامه زنان اروپایی از طریق تصاویر وارداتی از زیباییهای مد روز شناخته میشد. تصاویری که همزمان توسط هنرمندان ایرانی که تخصصشان در نقاشی از چهره برای آلبوم مشتریهایشان بود، گرتهبرداری میشد.
زمان فتحعلی شاه
نقطهٔ شروع مدگرایی زمانی بود که بانوی ارشد فتحعلی شاه طی یک مهمانی دربار با “الیزابت مک نیل” همسر “جان مک نیل” آشنا شد. الیزابت مک نیل در آن مهمانی لباس ساتن سپید، تزئین شده با چینهای توری و همچنین ردای قرمز ابریشمی بر تن داشت که در تضاد با لباسها و جواهرات با شکوه و پر زرق و برق خانمهای درباری بود. اما همین لباس ساده چشم بانوی اول دربار ایران را گرفت و نقطه شروعی شد بر تغییر لباس زنان دربار قاجار.
بعدها در سال ۱۸۵۰ میلادی، “لیدی شیل” با ملک جهان مادر ناصرالدین شاه دیدار کرد. او شرحی شگرف از لباسهای دربار نوشت و در یادداشتهایش آورد که چقدر لباسهای ساده اروپایی وی خانمهای قجری را هم زمان مجذوب و متحیر کرده بود.
زمان ناصرالدین شاه
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و به واسطهٔ نفوذ دخترش تاج السلطنه که تحصیل کردهٔ اروپا بود و از آزادی زنان ایران پشتیبانی میکرد باعث ورود مد روز در سبک اروپایی به ایران شد. تا جایی که وی برای نامزدی و عروسی اش لباسی ساخته از ابریشم صورتی با ساتن سفید پوشید که با تور سر به سبک عروسهای اروپایی کامل میشد؛ دیگر زنان درباری نیز لباسهایی به سبک دههٔ ۱۸۷۰ میلادی میپوشیدند که خط یقه شان دکولته(یقه باز) بود.
اندازهٔ دامنهای سنتی متفاوت بود، اما طبق مد دههٔ ۱۸۶۰ میلادی در ایران، دامنها کوتاه و جنس شان ضخیم شده بود و “شلیته” نامیده میشدند، تا اینکه ناصرالدین شاه در جریان سفر به پاریس و دیدن رقصندگان باله مدل دامن آنها را به زنان دربار معرفی کرد. لباس زنان دربار، اوایل ترکیبی از نیم تنه (ژاکت) های تنگ با آستینهای بلند بود با شلواری که به شکل زنگوله تا زانوها میرسید، همهٔ لباسها از پارچه زربفت ابریشمی و مخمل ساخته شده بودند. یک شال معمولا صورت را در بر میگرفت و زیر چانه گره زده میشد. بسته به وضعیت پوشنده لباس مقدار زیادی از جواهرات نیز آویخته میشد.
تغییرات در لباسهای سنتی بصورت تدریجی از اواسط قرن نوزدهم شکل گرفت و شامل شلوارهای کوتاهتر، و دامنهایی در اندازه و ضخامتهای مختلف بود که روی شلوارهای تنگ یا جورابهای نازک پوشیده میشد. معرفی جامه اروپایی به زنان دربار تدریجی بود و از اواخر قرن نوزدهم شروع شد که شامل انطباق با سبک سنتی است. برای نمونه کتها با دکمه بسته شدند و خط یقه V شکل داشتند. لباسهای بلند با کمر تنگ و دامنهای ضخیم که زیر کت پوشیده میشد. شنلها روی کت پوشیده میشد و برخی مواقع رداهای طرح اروپایی به جای چادر در لباسهای بیرون از خانه استفاده میشد.
تاثیرگذارترین پیش قراولان مد در میان زنان دربار قجر به طور مستقیم دارای خویشاوندی با شاه بودند، بنابراین در بالاترین جایگاه اجتماعی بودند و واکنش به این تغییرات تا حد زیادی بسته به رویکرد شوهران آنها بود که آن هم نسبت به تحصیلات زنان و آداب اروپایی متفاوت بود. مردان محافظهکار دگرگونی در لباسها را میتوانستند بپذیرند اما به اصرار به زنان برای ماندن در خانه و دنبال نکردن حرفه ادامه میدادند. تاجالسلطنه که از امتیاز ثروت و نفوذ برخوردار بود، بیوقفه با شوهرش مخالفت میکرد، آن چنان که لباس اروپایی را به عنوان نشانه رهایی بر تن میکرد و برای آزادی زنان ایرانی فعالیت میکرد.
در آن زمان لباسها توسط خیاطها و سازندگان لباس حرفهای دوخته میشد، توسط ندیمان ماهر و همچنین خانمهایی از اندرونی. خیاطها در مغازه خودشان در بازار و همچنین برای امور خصوصی کار میکردند. خیاطهای مخصوص متدهای اروپایی در برش و دوخت لباسها را استادانه تعلیم دیده بودند تا مقامات مرد در دربار آنها را بپوشند. زنان دربار نیز به خدمات دوزندگان اختصاصی لباس که به کاخ سر میزدند اعتماد داشتند. دختران در حرمسرا هنر گلدوزی برای تزئین لباس و منسوجات خانگی را آموزش می دیدند و استاندارد کار هایشان بالا بود. افزون بر آن قلاب دوزان حرفهای هم بودند که روی طلا و ابریشم کار میکردند. با توجه به دسترسی شان برای تامین پارچه و طراحی و میزان آموزش شان، دوزندگان قادر بودند ذائقه زنان دربار را با سبکها و تزئینهای جدید تحت تاثیر قرار دهند.
دورهٔ پهلوی
زمان رضا شاه
با آغاز دورهٔ پهلوی الگو سازی از مظاهر پیشرفت به اوج خود رسید، پس از ورود ملکه ثریا(ملکه افغانستان) بدون حجاب به ایران و سفر رضا شاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و دیدن زنانی که بی حجاب بودند و مانند مردان کار میکردند و دیگر مظاهر غرب، تصمیم به ایجاد یک مدرنیزاسیون اجباری گرفت؛ گرچه جرقههای کشف حجاب در همان اواخر دورهٔ قاجار خورده بود اما این رضا شاه بود که دستور به کشف حجاب زنان داد، وی همچنین دستور داد مردان به جای لباسهای سنتی لباس متحدالشکل بر تن کنند که شامل کت و شلوارهای غربی بود، همچنین مردان به جای کلاه شاپو، دستار و عمامه باید کلاه پهلوی بر سر میکردند، زنان نیز به جای روبنده، پیچه، چادر و روسری میتوانستند از کلاه فرنگی استفاده کنند اما داشتن حجاب ممنوع بود.
یکی از کسانی که در تغییر سبک پوشش زنان تاثیر بسزایی داشت و از حامیان کشف حجاب بود، وزیر قدرت مند دربار، عبدالحسین تیمور تاش بود که در جلسه کابینه در سال ۱۳۱۲ واردات کلاههای زنانه از خارج از کشور را قانونی کرد.
پس از ۱۷ دی ۱۳۱۴ ه. ش (۱۹۳۵) تبعیت از لباسهای مد روز پیگیری شده و خانمها پوشاک خود را از روی مجلههای مزونهای اروپایی که بهصورت فصلی یا سالیانه بود، تهیه میکردند و از تغییرات رنگ و فرم لباس با خبر شده و از آنان پیروی میکردند.
زمان محمد رضا شاه
کت و شلوار مدل اسموکینگ (از مدهای دههٔ ۵۰ خورشیدی)
در زمان سلطنت محمدرضا شاه از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ ه. ش به دلیل افزایش ارتباطات با کشورهای غربی و آمریکایی سیر تحول لباس و همگون شدن آن با البسه خارجی بیشتر شد.
مد لباس در دههٔ ۲۰ شمسی شامل لباسهای جلو بسته و جلو باز با یقهٔ انگلیسی بزرگ و سرشانههای پهن و کمرهای تنگ و چسبان بود، دامنهای گشاد و پیلی دار که قدشان تا زانو بود، اما در اواخر این دهه قد دامنها دوباره بلند شد. در دههٔ ۳۰ تنوع سبکهای لباس بالا رفت و در دههٔ بعدی دامنهای چین دار و پلیسه، کت و شلوارهای پاچه گشاد، دوپیس و… از سبکهای طراحی لباس مرسوم بودند، جنس غالب پارچههایی که در طراحی مد آن زمان به کار میرفت ژرسه و تریکوبود، و طرحها چهار خانه، راه راه و جناقی بودند.
در دهه ۵۰ جورابهای خط دار به بازار عرضه شدند و سبک طراحی فرانسوی که شامل دامنهای ماکسی، میدی و مینی بود، همچنین انواع کت و دامن دوپیس و جلیقه وارد ایران شدند، همچنین در این دهه فرح پهلوی البسه آراسته یه سوزن دوزی را در دربار باب کرده بود، از مشاهیر سوزن دوزی آن زمان میتوان به مهتاب نوروزی اشاره کرد.
در آن دوره شهرهای بزرگ بهدلیل خصوصیات اجتماعی و اقتصادی و ارتباطات فرهنگی همیشه محل صدور مد و لباس به شهرهای کوچک و حتی روستاها بودند. دو نیروی موثر در گسترش مد و مدگرایی، زنان و جوانان بودند؛ در دهه ۵۰ این دو نیروی موثر با تمام قوا به دنبال مد بودند، مد و لباس ایرانی در دهه ۵۰ تحت تاثیر دهه ۷۰ میلادی غرب، دچار یک تحول بزرگ شد. در دهه ۵۰، مجلات و ژورنالهای غربی سهم عمدهای در مدگرایی جامعه به عهده داشتند، جریان رسمی نشریات وابسته به رژیم پهلوی مثل “زن روز”، “اطلاعات جوانان” و… این موج را تقویت میکردند، از سوی دیگر گروههای پانک، هیپیها، آرایش موی مخصوص بیتلها، جوانان شهرنشین ایرانی را تحت تاثیر قرار داده بود.
اولین طراح مد ایرانی
زینت جهانشاه دختر یکی از سرهنگهای وزارت جنگ آن دوره در آموزشگاه بین المللی “لته فراین” آلمان تحصیل کرد و پس از ازدواج با یکی از افسران نظام به سوئیس رفت و در آنجا حدود یکسال هنر خیاطی و روش برش روی مانکن را فرا گرفت، سپس به پاریس که یکی از مراکز اصلی صدور مد دنیا بوده و هست رفت و در آنجا در خیاطی تخصص پیدا کرد و همچنین تحت تعلیم “پیر بالمن” یکی از طراحان معروف آن زمان رموز خیاطی مدرن و بوتیک داری را یاد گرفت.
زینت جهانشاه در سال ۱۳۲۱ به همراه همسرش که یکی از افسران نظام بود به ایران بازگشت. او در بدو ورود به ایران، اقدام به افتتاح یک لباس فروشی و خیاط خانه در خیابان امیریه شهر تهران کرد و در مدت سه ماه موفق شد نود دست لباس زنانه برای هنگام صبح، عصر و شب، تولید کند و با پوشاندن به تن مانکنها و دخترها، آنها را در معرض مشاهده پانزده تن از زنان از فرنگ برگشته قرار دهد که با مد روز اروپا آشنا بودند.
مد لباس جهان شاه، آمیزهای از مدهای غربی و دید شخصیاش بود او برای تمام لباسهای ایرانی، از روی فصول یا گلها نام انتخاب کرده بود. جنس لباسها اغلب از مخمل و لمه بود. مدل پالتوها و آستینها آزاد و یقهها بسته بودند، کتها و دامنها نیز مناسب با اعتقادات دینی زنان ایرانی طراحی شده بود و پیراهنهای شب به سبک دکولته طراحی شده بودند و روی آنها منجوق و پولک دوزی شده بود، به جلوی این لباسها قسمتی اضافه میشد که به تن بایستند. کفشها هم نوک گرد و بی پاشنه و باریک طراحی شده بود. در میان مدلهای لباس، از پالتوی پوست و کلاه به علت گرانی پوست و عدم امکان فروش خبری نبود. از سوی دیگر جهان شاه کلاه دوز خوبی هم سراغ نداشت تا طرحهایش را به او سفارش دهد. در عوض کیفهای مدل “موت” که هر دو دست در داخل آن قرار میگرفت به نمایش گذاشته شده بود. رنگهایی که در مدلها استفاده شده بود بیشتر سیاه و قهوهای بود.
البته جهان شاه در نمایش مدلهای خود به بازدیدکنندگان با مشکلاتی هم روبرو بود از جمله روش راه رفتن و ایستادن مانکنها و سادگی و بیآرایشی گیسوانشان، به ویژه در مورد آخر، آرایشگاههای خاصی برای این کار در ایران وجود نداشت. با این حال زنانی که وصف نمایش خیره کننده جهانشاه را شنیده بودند استقبال زیادی از جادوی مد او کردند و کار او رونق فراوانی گرفت.
این زن پس از ده سال از افتتاح مغازهٔ لباس فروشی و خیاط خانه خود به فکر استفاده از مدل لباسهای قدیمی در کار خود افتاد و با الهام از موزه مردم شناسی مانتویی را طراحی کرد که شبیه ردای مردان قدیمی بود و آستینهای گشادی داشت که با استقبال فراوانی روبرو شد. او تا سال ۱۳۷۴ خورشیدی به کار خیاطی و مدسازی ادامه داد، وی شروع کننده راهی شد که ابتدا توسط فرزندش و سپس دیگران ادامه یافت.
پس از انقلاب ۱۳۵۷
دهه ۶۰
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و کاهش فراگیری مد و فرهنگ غربی در سطح جامعه و حتی در شهرهای بزرگ، فرهنگ پوشش ایرانیان نیز دچار تحول شد. میل به سادهزیستی، دوری از مد و جنگ ایران و عراق ، باعث شدند مد در دهه ۶۰ شمسی به حاشیه برود، لباس زنان در این سالها به مانتو و چادر و لباس مردان به شلوارهای پارچهای گشاد و پیراهنهای ساده تغییر یافت. لباس رسمی و اداری در این سالها هم کت و شلوار بدون کراوات بود. دهه ۶۰، کراوات بهعنوان نمادی از فرهنگ غربی به حاشیه رفت و به اقشار خاصی از جامعه منحصر شد.
دهه ۷۰
با پایان جنگ و از میان رفتن الزامات خاص اقتصادی و سیاسی آن و آغاز دوره تاثیر همه جانبه رسانههایی چون ویدئو و ماهواره، دوباره موج مدگرایی در جامعه آغاز شد. کاهش سختگیریها و افزایش واردات البسه خارجی هم در تشدید این فضا موثر بود. دهه ۷۰ کمکم شلوارهای پارچهای جای خود را به جینهای تنگ داد و پیراهنهای معمولی مردانه به تیشرت تبدیل شد. مدلهای مختلف روسری و مانتو و تنوع در این حوزه، اتفاق مهم لباس زنانه ایرانی در دهه ۷۰ بود. برای مثال میتوان به مدل مانتوی خفاشی اشاره کرد.
دهه ۸۰
سرعت تحول مد در دهه ۸۰ به علت ظهور اینترنت در خانههای مردم بسیار بالا بود، به طوری که شاید هر سال یک مد در جامعه میآمد و برچسب “دمده” یا “از مدافتاده” به لباسهای نهچندان کهنه داخل کمدها میخورد. مانتو فروشیها آنقدر زیاد و متنوع بودند که قیمت آن کمتر با افزایش روبهرو میشد و جزو متنوعترین و ارزانترین تنپوشهای دهه ۸۰ بودند.
دهه۹۰
در اواخر دههٔ هشتاد آشفتگی بازار پوشاک دولت مردان ایرانی را متوجه کرد که تا کنون از این عرصه و سیع رقابتی غفلت کردهاند و آنان را وادار کرد تا به طراحی لباس به عنوان یک ابزار فرهنگی توجه داشته باشند و به همین جهت ساماندهی مد و لباس به وزارت ارشاد واگذار شد. این وزارت خانه با برگزاری مسابقهٔ طراحی مد و لباس فجر هنرمندان را به رقابت کشاند و برای اولین بار در ایران طراحی مد و لباس به عنوان یک هنر در کنار هنرهای دیگر مطرح شد. پس از آن و در آغاز دههٔ نود شوهای زندهٔ لباس و انواع نمایشگاهها فرصت پیدا کردند خود را به عرصهٔ ظهور برسانند و حتی مؤسساتی در زمینهٔ پژوهش پوشاک ایرانی به ثبت رسیدند. اولین مؤسسه پژوهشی ثبت شده در زمینهٔ پوشاک ایرانی، ”’مانا هنر ایرانیان”’ نام دارد.
طراحان مطرح ایرانی
از معدود طراحان مد مطرح ایرانی میتوان به بیژن پاکزاد (زادهٔ ۱۵ فروردین ۱۳۲۳ در تهران – ۲۷ فروردین ۱۳۹۰ بورلی هیلز) و نیما بهنود و بوریس بیژن صابری و فرناز عبدلی اشاره کرد.
امروزه به علت وجود قوانین پوشش اسلامی در ایران که بر اساس آن زنان ملزم به پوشاندن سرتا پای بدن خود هستند هنر طراحی مد محدود به پوششی به نام “مانتو” و چادرهای اسلامی شده است. مانتو که واژهای فرانسوی است به لباس یا پالتوی بلند اشاره دارد و پس از انقلاب اسلامی ایران جزو کدهای لباسی زنان محسوب میشود. در سالهای اخیر پس از موفقیت نیما بهنود طراح مد ایرانی ساکن آمریکا که لباسهایی با مُهرهای قدیمی و خطوط نستعلیق فارسی طراحی کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، سبک طراحی لباس ایرانی به سمت لباسهایی رفت که تلفیقی از طرح و سبک سنتی و سادگی و راحتی لباسهای مدرن باشد. برای مثال میتوان به مانتوهای گشاد و عبا مانند در رنگهای شاد و با نقش و نگارهای سنتی محدود برای زنان و شالهایی با طرح سنتی و یا خطوط نستعلیق برای پوشش سر و بلوزهایی با همین سبک برای مردان و همچنین کیفهایی از جنس جاجیم اشاره کرد.